مایسامایسا، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

بهانه ای برای زندگی

گذار از مرحله وابستگی

سلام. بعد مدتها دوباره اومدم. انقدر اتفاقات جور و واجور افتاد تا من نتونم اونطور که میخوام به روز باشم. خوب خانواده ی ما داره مراحل سختی رو پیش رو میزاره. رضا دوباره یه پروژه تو شهرستان گرفت و از اسفندماه تو همدان مشغول شد. عید قرار بود چند روزه بیاد و برگرده اما به خاطر بارندگی های نوروزی، کارشون تا آخر 13 به در، کنسل شد و چهاردهم رفت. من اون مهمونی رو که قبلا حرفش رو زده بودم برای اقوام پدری گرفتم و چقدر هم خوب بود و  حسابی بهشون خوش گذشت. جوری که پسرعمه جان و همسرشون تصمیم گرفتن شب پیش ما بمونن. تا صبح ما خانومها کلی حرف زدیم و آقایون هم مردونه حالش رو بردن. صبح هم همگی باهم کله پاچه خوردیم. بعد از عید من و مایسا دست از پا درازتر بر...
7 خرداد 1396
1